(به روایت برادربسیجی آزاده حاج کاظم آسایش )
بسم رب الشهدا والصدیقین
غروب آفتاب وتاریکی شب از راه رسید مرحله دوم عملیات والفجر مقدماتی درتاریخ 21/11/1361 با رمز مقدس یا حسین(ع )361 آغار شد.ما سوار بر تانک بودیم وبه سرعت خاکریزهای خودی را پشت سرگذاشتیم شکستن خط دشمن باید سریع انجام می شد.و بس از گذشتن از موانع پیش روی همچنان ادامه داشت تا اینکه به حد فاصل مرز رسیدیم ومنطقه چذابه از دست دشمن بعثی آزاد شد تا اینکه براثر اصابت گلوله به تانک به داخل کانالی سقوط کرد. تعدادی از دوستان و همراهانمان دراینجا به شهادت رسیدند.از جمله شهدا(شهید حسینعلی سرداری ) و غلامرضا شریفی(شهید ازاده) ازناحیه پهلو زخمی شده بود که برای کم کردن خونریزی با چفیه روی زخم و شکم او بستیم حالا از جمع 60نفری به 12نفررسیده بودیم که بقیه به شهادت نائل شده بودند.شدت اتش خیلی سنگین بود پیاده حرکت کردیم تا داخل یک سنگر خالی عراقی پناه گرفتیم. همگی تصمیم گرفتیم که مقاومت کنیم.در حلقه محاصره دشمن قرار گرفته بودیم ودشمن هم حلقه محاصره را تنگ تر وتنگ تر می کرد تا اینکه آتش گلوله های دشمن زیاد شد وآنها خیال می کردند که کسی ازما زنده نیست ودر نهایت ما را اسیر کردند سرباز عراقی وقتی نگاه وحشتزده اش به من افتاد متعجب شده بود که در خط مقدم نوجوانی چون من حضور دارد سریع موضوع را با بیسیبم به فرمانده اش گزارش داد و مارا به زحمت عقب بردند تا اینکه به کنار سنگر فرماندهی دشمن رسیدیم فرمانده آنها ازداخل سنگر بیرون آمد و نگاه جستجو گرش بطرف ما بود تا اینکه نگاهش خیره شد روی من واو نیز با بیسیم پیامی فوری ارسال کرد و بعد مارا کنار سنگر نشاندن. لحظاتی گذشت تا یک خودرو نظامی به کنار سنگر فرماندهی رسید وچند نفر با لباس نظامی از آن خودرو پیاده شدن آنها خبرنگار بودن وبرای تهیه گزارش از من آمده بودن .دیدم فیلمبردار آماده شد و میرفتند که مرا نزد این گروه خبرنگار ببرند ناگهان گلوله خمپاره 60 در نزدیکی ما ها زمین خورد براثر موج انفجار همگی ما چندمتری بالا برد و به این طرف و آن طرف پرتاب کرد ,وقتی گرد خاکها فرو نشست من به خود امدم دیدم اسیبی به ما نرسیده وبعد بطرف محلی که خبرنگار دشمن بود نگاه کردم دیدم معجزه الهی رخ داده بود و فیلمبردار زخمی و دوربینش نقش بر زمین شده بود ,سریع ماشین جیپی آمد واورا داخل ان گذاشتن و بردن وتمام نقشه هایشان نقش برباد شدوبعداً مارا نیز سوار برکامیون کرده وبه اردوگاه الماره بردند.
جا دارد که درپایان از آزاده شهید غلامرضا شریفی که ساعتها با جراحت زیاد و خونریزی وتحمل شکنجه دشمن , یاد کنم ایشان بدون رسیدگی بس از 4روزمقاومت وانتقال به بیمارستان (جهت ثبت نام توسط صلیب سرخ )در بدو ورود مظلومانه به فیض شهادت نایل شد.
شادی ارواح طیبه شهدا صلوات